۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه


من مرده ی پدرخوانده ام ، وقتی که می گه : این جوری زل نزن تو چشام وبه من نگو که برادرمو نکشتی ، چون داری به شعور من توهین می کنی !

به زبون خودمونی یعنی خودتی ...

پ.ن : سین جون من خسته نباشی ، فقط می خوام بدونی که خونه بدون کابینت و پرده و این جور چیزا هم می شه توش زندگی کرد اما بدون سین نه ! خودتو اذیت نکن عزیزجونم .

پ.ن : برادر اینجا برای من معنی عامه ، یعنی همه چیزای خوب ، حتی حس آشفته شدن موها تو باد ...